عاشــقٍ آن لحــــــظه ام،که کنارت هستــــــــم،و کودک درونـــــــم از اشتیاق با تـــو بودن،می خــــواهد زمین و زمان را بهـــم بریزد... ...
دلم می خواهد نامت را صدا کنم!یک طور دیگر!جوری که هیچ کس صدایت نکرده باشد!یک طور که هیچ کس را صدا نکرده باشم!دلم می خواهد نامت را صدا کنم!یک طور که دلت قرص شود که من، هستم…!یک طور که دلم قرص شود که با بودن من، تو هم هستی…! ...
دلم تنگ است ...برای لمس آغوشی که ،خیلی هم مطمئن نیستم دیگر مال من باشد...
ازیک روز...ازیک جآ...ازیک نفر...به بعـــــــــــــــــــد!!!
دیگرهیچ چیز مثل قبل نیست.....
نه روزهآ...نه رنگــهآ...نه خیابان هــــآ....
هم چیز میشود.... دلتنگــــــــــــــــــــــــــــــی....!!!!♥
یواشکی حرف زدن شبونه تا صبح
برای بوسه های پشت گوشی
با صدای آهسته گفتن "دوستت دارم "
بذار اسمم روی اسم تو بمونه
نذار این جدایی دستمو بخونه
هیچ وقت داشته هاتو دسته کم نگیر
غــمهایشان را پُک می زنند!
تا ریه هایشان زندگی را کـم بیاورد؛
و شرعی ترین خودکشی را تجربه کنند!!
.
.
.
.
“ درسته ماشین نداره اما دوستم که داره "
هستن ازین دخترا؟؟؟
دوست زیاد است این حوالی، ولی................. تو که نباشی، .................... غریبه ام و شاید هم غریب.............. غربت را که می شناسی!!!
من در قفس …
فرقِ بسیاریست اما . . .
بین پرستویِ شکسته بالِ اسیرِ در قفس، که به آسمان چشم دوخته،
با مرغی که دل خوش کرده به نرمیِ دانهای و گرمیِ لانهای . .
فاصله بسیــــــار است!!
بالهایم را بشکنند، مرا در قفس هم کنند،
شوقِ پریدن را چگونه از بالهایِ دلم خواهند گرفت؟؟؟
نمــــی توانند ... نه .... نمی توانند ... هرگز نمی توانند !!!



فقـــط چــند گـــام دیـــگر مــــاندهتـــــــا پـــــایــــــان ...آن هــم فــقــط بـــا تـــو ........
جایی باید باشد غیر از این کنج تنهایی...! تا آدم گاهی آنجا جان بدهد...! مثلا" آغوش تو...! .. جان میدهد برای جان دادن.....!!...
1.آبی
2.قرمز
3.بنفش
4.سبز
5.زرد
.
.
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﺟﻮﻟﻮ: ﻣﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﭘﺴﺮﺍﯼ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﺎﺯﯼ ﻧﮑﻨﯽ؟، ﺁﺧـــــــــﻪ
ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ
حماقت چیست…؟
این که من…
تو را…
با تمام بدی هایی که در حقم میکنی…!!
هنوز…
دوست دارم